گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد دوازدهم
سوره چهل و هفتم (حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله) ...



ص : 99
اشاره
این سوره مبارکه را سورة القتال نیز گویند و نزول آن در مدینه طیبه بود الا آیه (وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَۀٍ هِیَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْیَتِکَ ...)
عدد آیات: چهل آیه نزد بصري، و چهل و هشت نزد کوفی.
عدد کلمات: پانصد و سی و نه عدد حروف: بیست و دو هزار و سیصد و چهل و نه.
ثواب تلاوت: ابن بابویه رحمه اللّه- ابی بصیر از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده: هر مؤمنی قرائت کند سوره (الّذین
صفحه 85 از 314
کفروا) را، هرگز در دین خود شک نکند و همیشه از شرك و کفر محفوظ باشد تا بمیرد، چون وفات کند خداي تعالی هزار ملک
را به قبر او فرستد تا بر او نماز کنند و ثواب آن را به او میدهند و در حین حشر تشییع او نمایند تا او را به محضر الهی به موقف امن
.«1» و امان حاضر سازند، پس او دائم الابد در امان خدا و امان سید انبیاء صلّی اللّه علیه و اله باشد
تذکره: البته ثواب محقق، لکن مشروط به ایمان و تقوي و عمل به آنچه در این سوره مبارکه است:
__________________________________________________
1) ثواب الاعمال، باب ثواب قراءة السور، ص 142 ، چاپ مکتبۀ الصدوق )
ص: 100
بدانکه چون اختتام سوره احقاف به وعید فساق نمود، افتتاح این سوره را نیز به تهدید کفار فرماید:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
[سوره محمد ( 47 ): آیه 1] ... ص : 100
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ ( 1
الَّذِینَ کَفَرُوا: آنانکه کافر شدند بوحدانیت خدا و نبوت پیغمبر او، وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ: و باز ایستادند و اعراض نمودند از راه خدا
که دین اسلام است، یعنی در دین اسلام داخل نشدند و راغب نشدند، یا آنکه بازداشتند مردمان را از راه خدا که طریق هدایت
است که ضال و مضل بودند. ابن عباس گفته: ده نفر بودند از مطعمان روز بدر که به ریا و شهرت، صله رحم و خلاصی اسیر و
حفظ جوار و حسن ضیافت مینمودند نه براي خدا، بنابراین: أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ: باطل و نابود نمود خدا اعمال ایشان را که از مکارم
میشمردند و مستحق میداشتند، یعنی اعمال آنها را قبول ننمود و ثوابی به آنها عطا نفرمود، زیرا خالص نبود. آیه شامل جمیع کفار
است، زیرا دأب همه آنها آنست که از ایمان امتناع و مانع غیر شوند در آن، و اعمال را موافق رضاي الهی بجا نیاورند.
و محتمل است که مراد به اعمال مکر و حیلهاي که قصد داشتند نسبت به پیغمبر و اهل ایمان بجاي آرند، خداي تعالی باطل و نابود
ساخت حیلههاي آنها را، و حضرت و اتباع او را نصرت داد و دین او را بر سایر ادیان غالب گردانید.
تنبیه: علی بن ابراهیم قمی رحمه اللّه فرماید: این آیه نازل شده در اصحاب رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله آنانکه مرتد شدند بعد از
پیغمبر و غصب کردند حق اهل بیت را و منع نمودند از ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام، باطل شد اعمال ایشان آنچه مقدم داشتند با
.«1» رسول خدا از جهاد و نصرت
__________________________________________________
1) تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ج 2، ص 300 ، انتشارات کتابفروشی علّامه قم. )
ص: 101
بعد به اسناد خود از حضرت باقر علیه السّلام روایت نموده که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام بعد از وفات پیغمبر فرمود در مسجد
و مردم مجتمع بودند به صداي بلند: (الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ) ابن عباس گفت: چرا این را فرمودي؟
فرمود: قرائت نمودم چیزي از قرآن را.
گفت: این را براي امري فرمودي؟
حضرت فرمود: بلی بدرستی که خداي تعالی فرماید در کتاب خود: (ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا). پس شهادت
دهی بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله اینکه خلیفه گردانید ابا بکر را؟
صفحه 86 از 314
ابن عباس گفت: ما نشنیدیم از رسول خدا وصیتی نموده باشد مگر بسوي تو.
حضرت فرمود: چنانچه گوساله پرستان جمع شدند بر گوساله، اینجا امتحان شدید، مثل شما مثل کسانی است برافروزند آتش را،
پس چون اضائه نماید اطرافش را، ببرد خدا نور آنها را و واگذاشت ایشان را در تاریکیها که نمیدیدند راه را، کر از شنیدن حق،
.«1» لال از گفتن حق، کور از دیدن حق، پس ایشان برنمیگردند به راه راست و صراط یقین
[سوره محمد ( 47 ): آیه 2] ... ص : 101
( وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ ( 2
وَ الَّذِینَ آمَنُوا: و آنانکه ایمان آرند به خدا و رسول و معتقدات حقه ایمانیه، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: و بجاي آرند کارهاي شایسته از
طاعات و عبادات و
__________________________________________________
1) تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ج 2، ص 301 ، انتشارات کتابفروشی علّامه قم. )
ص: 102
خیرات و مبرات به خلوص نیت، وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ صلی اللّه علیه و آله:
و ایمان آوردند به آنچه نازل شده بر حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله که قرآن است. تخصیص ذکر ایمان به قرآن بعد از تعمیم،
به جهت ترغیب بندگان است به تصدیق آن و تعظیم و تکریم آن و اشعار بر اصالت آن در ایمان و عدم تمامیت ایمان بدون اقرار
عمل به آن، و لذا تأکید فرماید: وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ: و قرآن حق و راست و درست است از جانب پروردگارشان و به جهت حقیت
آنست که هرگز منسوخ نشود. یا مراد دین اسلام است که باقی است تا انقراض عالم و ناسخی براي او نخواهد بود.
گروه متصف به این صفات ایمانیه: کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ: بپوشد خدا و درگذرد از ایشان گناهان ایشان را به برکت ایمان یا بوسیله
توبه و انابه به حضرت سبحان. وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ: و به صلاح آرد حال ایشان را در دین و دنیا و زنگ خلل از دل ایشان بردارد.
علی بن ابراهیم فرمود: نازل شده این آیه در شأن ابی ذر و سلمان و مقداد و عمار که نقض نکردند عهد را و ایمان آوردند به آنچه
نازل شده بر پیغمبر، یعنی ثابت ماندند بر ولایتی که نازل فرمود خداي تعالی و او حق است از جانب پروردگارشان، یعنی امیر
.«1» المؤمنین علیه السّلام درگذرد گناهان ایشان را
[سوره محمد ( 47 ): آیه 3] ... ص : 102
( ذلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ ( 3
چون آیات قرآنی عبرت به عموم لفظ است بنابراین شامل است تمام کسانی که ولایت حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام را دارا
باشند.
__________________________________________________
1) تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ج 2، ص 301 ، انتشارات کتابفروشی علّامه قم. )
ص: 103
ذلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا: آن ابطال اعمال کفار و گذشت از گناهان مؤمنان به سبب آنست که آنانکه کافر شدند، اتَّبَعُوا الْباطِلَ:
پیروي کردند باطل را که گمراهی و راه شیطان است، وَ أَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا: و بدرستی که آنانکه ایمان آوردند، اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ:
پیروي کردند حق را یعنی قرآن یا اسلام را که از جانب پروردگارشان است، کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ: همچنین یعنی بر همین طریق بیان
صفحه 87 از 314
مینماید و روشن میسازد خداي تعالی، لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ:
از براي مردمان احوال ایشان را از کفر و ایمان، یا حق تعالی بیان فرماید احوال این دو دسته براي مردمان تا حق را از باطل و کفر را
از ایمان و خوب را از بد تمیز دهند و به این هر دو گروه عبرت گرفته تابع حق و هدایت شوند و از باطل و ضلالت محترز شوند.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 4] ... ص : 103
فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَ َ ض رْبَ الرِّقابِ حَتَّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِکَ وَ لَوْ
( یَشاءُ اللَّهُ لانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لکِنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ ( 4
چون کفار از کفر خود باز نایستند و بر آن اصرار نمایند و در انکار افزایند:
فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا: پس هرگاه ببینید اي مؤمنان در وقت محاربه آنانکه کافر شدند، فَ َ ض رْبَ الرِّقابِ: بزنید گردن ایشان را زدنی،
یعنی بکشید کفار را در حینی که حرب قائم باشد به هر نوعی که توانید، چه غرض کشتن است نه خصوص گردن زدن، حَتَّی إِذا
أَثْخَنْتُمُوهُمْ: تا چون بسر حد غلظت رسانید قتل آنها را بسیار بکشید ایشان را، یا به جهت کثرت خراج ایشان را
ص: 104
گران سازند بر وجهی که نتوانند اقدام به هرب نمایند. فَشُدُّوا الْوَثاقَ: پس محکم کنید بند را، یعنی اسرا را بند بر دست و پا استوار
نمائید تا نگریزند.
فَإِمَّا مَنا بَعْدُ: پس یا منت نهید بر ایشان منت نهادنی بعد از اسیر شدن که آزاد کنید ایشان را، وَ إِمَّا فِداءً: و یا فدا بگیرید از ایشان فدا
گرفتنی، یعنی مخیّرید میان منّ و فدا. حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها: تا بنهد جنگ اسلحه حرب را.
مراد آنکه این حکم شما را باقی است تا حرب منقضی و باقی نماند مگر مسلمی یا مسالمی. نزد بعضی این آیه منسوخ به آیه سیف
.«1» است. و نزد جمعی محکم است، و امام مخیر میان کشتن و منت و فدیه است
ذلِکَ: اینست کار حرب و جهاد، وَ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ: و اگر خواهد خداي تعالی به حکمت بالغه، لَانْتَ َ ص رَ مِنْهُمْ: هر آینه انتقام کشد از
کفار به عذاب استیصال از زلزله و فرو رفتن به زمین و کشتن بدون آنکه کارزار واقع شود، وَ لکِنْ لِیَبْلُوَا بَعْ َ ض کُمْ بِبَعْضٍ: و لکن امر
به جهاد به جهت آنست که بیازماید بعضی از شما را به بعضی، یعنی با شما معامله آزمایندگان کنند به این وجه که مؤمن را به کافر
ابتلا فرماید تا جهاد کند و ثواب عظیم دریابد، و کافر را به مؤمن آزمایش نماید تا به سبب عقوبت حرب از کفر بازایستد.
بعد از آن به جهت ترغیب به جهاد فرماید: وَ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ: و آنانکه کشته شوند در راه خدا، فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ: پس
هرگز ضایع و باطل نگرداند اعمال ایشان را بلکه جزاي جهاد به وجه اتم و اکمل به آنها مرحمت فرماید به این تفصیل که:
[سوره محمد ( 47 ): آیه 5] ... ص : 104
( سَیَهْدِیهِمْ وَ یُصْلِحُ بالَهُمْ ( 5
سَیَهْدِیهِمْ: زود باشد که راه نماید ایشان را در دنیا به کارهاي خیر و صواب و در آخرت به نور و ثواب، وَ یُصْ لِحُ بالَهُمْ: و به صلاح
آورد حال ایشان را در هر
__________________________________________________
1) تفسیر منهج الصّادقین، ج 8، ص 338 ، چاپ کتابفروشی اسلامیّه. )
ص: 105
در اول، اصلاح در دین و دنیا و مراد از دومی، اصلاح حال آنها در نعیم عقبی است. یا مراد اول سبب « بال » دو جهان. تکرار اصلاح
صفحه 88 از 314
نعیم، و مراد دوم نفس نعیم باشد.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 6] ... ص : 105
( وَ یُدْخِلُهُمُ الْجَنَّۀَ عَرَّفَها لَهُمْ ( 6
وَ یُدْخِلُهُمُ الْجَنَّۀَ: و داخل فرماید ایشان را به بهشت، عَرَّفَها لَهُمْ:
در حالتی که تعریف کرده است آن بهشت را براي ایشان در دنیا تا اشتیاق به آن پیدا نموده به موجبات آن که طاعات و عبادات
است اقدام کنند، یا منازل و درجات آن را در آخرت پیش از دخول ایشان بنماید تا وقت ورود آن منازل چنان پندارند که سالها در
آنجا ماندهاند.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 7] ... ص : 105
( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ ( 7
بعد از آن ترغیب مؤمنان فرماید به نصرت دین:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا: اي کسانی که ایمان آوردهاید به خدا و رسول و آنچه پیغمبر از جانب خدا آورده، إِنْ تَنْصُ رُوا اللَّهَ: اگر یاري
کنید خدا را یعنی دین خدا را و پیغمبر او را، یَنْصُ رْکُمْ: یاري فرماید خدا شما را تا بر ایشان غالب شوید و مظفر و منصور گردید، وَ
یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ: و ثابت و استوار نماید قدمهاي شما را، یعنی دلیر گرداند شما را و قوت دهد دلهاي شما را تا بدان سبب قدمهاي
شما ثابت شود در مواطن جهاد و مبارزه با معاندین، یا شما را موفق سازد تا در قیام به حقوق اسلام ثابت قدم و به مرور در صراط
روز قیامت متزلزل نشوید.
تنبیه: این مطلب مسلم است که خداوند متعال محتاج نیست به نصرت و یاري فردي از موجودات، زیرا تمام قواي عالم امکان در
حیطه تصرف قدرت تامه
ص: 106
الهی است و لکن عرق دینی و تعصب مذهبی مؤمن متدین ایجاب نماید که به هر نحو تواند از مال و جان و اولاد و نفس مضایقه
ننماید در راه اعلاي کلمه حقه و ترویج دین اسلام و احکام قرآن، و ذات ملک علام به نص قرآن اخبار فرموده نصرت و یاري
آنانکه نصرت نمایند دین خدا را و ثبات قدم به آنها مرحمت فرماید که غلبه را بالمآل نصیب آنها فرماید و نام نامی ایشان را در
دنیا و آخرت بلند فرماید. سیر تاریخی و تأمل در گزارشات مجاهدان راه خدا در عالم این مطلب را مبرهن سازد از جمله آنها قضیه
عاشوراي حضرت سید الشهداء علیه السّلام و اصحاب خاصه آن حضرت رضوان اللّه علیهم که عقول را در عملیات خود متحیر
ساخته که این قضایاي طاقتفرساي را متحمل گردیدند و سرمشق بزرگی به اسلامیان ارائه دادند. بنابراین مؤمن را لازم است در
تمام مراحل دین را ملاحظ نماید.
در کافی- حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در وصایاي خود فرماید: فاذا حضرت بلیّۀ فاجعلوا اموالکم دون انفسکم و اذا نزلت
فاجعلوا انفسکم دون دینکم فاعلموا انّ الهالک من هلک دینه و الحریب من حرب دینه.
پس زمانی که حاضر شد بلیهاي قرار دهید مقدم اموال خود را نه جان خود، و هرگاه نازل شد بلائی پس قرار دهید دافع آن نفس
خود را نه دین خود را، پس بدانید هلاك شده کسی است که هلاك شود دین او و کارزار کننده کسی است که کارزار کند در
.«1» دین خود
صفحه 89 از 314
[سوره محمد ( 47 ): آیه 8] ... ص : 106
( وَ الَّذِینَ کَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ ( 8
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا: و آنانکه کافر شدند، فَتَعْساً لَهُمْ: پس ذلت و کشتن
__________________________________________________
. 1) وسائل الشیعۀ، شیخ حر عاملی (ره) (چ بیروت) ج 11 (ابواب الامر و النهی باب 22 ) ص 451 ، روایت 2 )
ص: 107
است براي ایشان در دنیا و عذاب و عقاب در آخرت، وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ: و نابود ساخت عملهاي ایشان، یا خداي تعالی به جهت القاي
ترس، قدمهاي آنها را در معرکه جهاد بلغزانید و بسر درآمدند و نابود ساخت اعمال آنها را که در آخرت ثوابی بر آن مترتب
نگردانید به جهت نداشتن خلوص نیت.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 9] ... ص : 107
( ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ ( 9
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَرِهُوا: این ذلت و نابودي اعمال به سبب آنست که ایشان کراهت داشتند، ما أَنْزَلَ اللَّهُ: آنچه را که نازل فرموده خداي
تعالی بر پیغمبر خود که قرآن و امر به توحید است و اقدام به احکام و فرامین او، فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ: پس باطل و ضایع گردانید خداي
تعالی اعمال ایشان را که به اجر و ثواب آن امیدوار بودند از عمارت مسجد الحرام و طواف و مهمانی عساکر و اعانت مظلومین و
اکرام یتیمان و غیر آن، زیرا ترتب ثواب، منوط به ایمان، و آنها کافر بودند.
تفسیر برهان- از حضرت باقر علیه السّلام مروي است: نازل شد جبرئیل به این آیه (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فی علیّ فَأَحْبَطَ
أَعْمالَهُمْ) بنابراین حبط اعمال معاندین به سبب آنست که کراهت داشتند آنچه را خدا نازل فرموده در شأن حضرت علی بن ابی
زیرا تفریع ثواب بر توحید و اخلاص در عبادات، فرع محبت آن حضرت و اولاد معصومین او، چنانچه ،«1» طالب علیه السّلام
احادیث بسیار از خاصه و عامه در آن وارد شده است.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 10 ] ... ص : 107
( أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لِلْکافِرِینَ أَمْثالُها ( 10
__________________________________________________
1) تفسیر برهان، ج 4، ص 182 ، روایت 2، چاپ دار الکتب العلمیّه قم. )
ص: 108
بعد از آن تهدید فرماید به مخالفت توحید و اوامر سبحانی که:
أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ: آیا سیر نمیکردند کافران در زمین، مراد استفهام تحریص است به سفر، یعنی باید که سفر کنند این
معاندان و منکران در بلاد عاد و ثمود، فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ: پس نگاه کنند و تأمل نمایند چگونه بوده است، عاقِبَۀُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ:
خاتمه کار و سر انجام حال آنانکه پیش از ایشان بودهاند از اهل شرك و تکذیب، دَمَّرَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ: مستأصل ساخت و از بیخ و بن
برکند خداي تعالی آنچه مخصوص آنها بود از مال و جان و اولاد، یعنی دمار از همه آنها برآورد و ایشان را نابود ساخت. پس بر
سبیل تهدید فرماید:
صفحه 90 از 314
وَ لِلْکافِرِینَ أَمْثالُها: و براي کافران است مانند این عاقبت، یعنی کافران مستحق این نوع عقوبتند لکن حق تعالی دفع این عذاب از
امت تو نموده و عقوبت آنها در آخرت انداخته به جهت فضیلت و شرافت و مکرمت وجود شریف تو.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 11 ] ... ص : 108
( ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْکافِرِینَ لا مَوْلی لَهُمْ ( 11
ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ: آنچه مذکور شد از اذلال و عقوبت کافران و نصرت و مثوبت مؤمنان، به سبب آنست که خداي تعالی، مَوْلَی الَّذِینَ
آمَنُوا: دوست کسانی است که ایمان آوردهاند، و ناصر و معین ایشان است، وَ أَنَّ الْکافِرِینَ لا مَوْلی لَهُمْ: و بدرستی که کافران را
هیچ دوستی و ناصري و معینی براي ایشان نیست.
نزد بعضی این آیه در روز احد نازل شد وقتی که حضرت در شعب جبل بود، و مردمان بعضی مقتول و جمعی مجروح، مشرکان
میگفتند: اعلی هبل.
مسلمانان میگفتند: الله اعلی و اجل. کافران به مؤمنان بر سبیل فرح و سرور ص: 109
(یوم بیوم ان لنا غزي و لا غزلکم) رسول فرمود: اللّه مولینا و لا مولی لکم، هر دو طایفه مساوي نیستند، کشتهگان ما زندگان آخرت
.«1» و مرزوق به انواع نعمت در جنت، اما از شما در جهنم معذب به اصناف عقوبت
مناقض (لا مَوْلی لَهُمْ) نیست زیرا مراد از مولی در آیه اولی به معنی پروردگار عباد و «2» ( نکته: آیه (رُدُّوا إِلَی اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَ قِّ
مالک امر ایشان، و در آیه ثانیه به معنی ناصر پس نصرت او سبحانه مخصوص به مؤمنان و کافران را اصلا از آن نصیبی نباشد.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 12 ] ... ص : 109
إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْکُلُونَ کَما تَأْکُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ
( مَثْويً لَهُمْ ( 12
بعد از آن ذکر حال فریقین را فرماید:
إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ: بدرستی که خداي تعالی داخل نماید آنانکه، آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: ایمان آوردند به خدا و پیغمبر و قیامت
و بجا آوردند کارهاي شایسته و پسندیده، جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ: بوستانهائی مملو از اشجار که میرود زیر درختان آن
نهرهاي آب، وَ الَّذِینَ کَفَرُوا: و آنانکه کافر شدند، یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْکُلُونَ: بهرهور شوند و منتفع گردند به امتعه دنیویه و حطام دنیویه و
میخورند آن را، کَما تَأْکُلُ الْأَنْعامُ: همچنانکه میخورند چهارپایان، یعنی چنانچه انعام حریصند در خوردن و غافل از عاقبت کار
خود که نحر یا ذبح است، همچنین این کفار در مرتعه دنیا میچرند و بهره میبرند و از خاتمه کار که خوردن زقوم و شرب حمیم
است خبر ندارند، وَ النَّارُ مَثْويً لَهُمْ:
__________________________________________________
1) تفسیر منهج الصّادقین، ج 8، ص 342 ، چاپ کتابفروشی اسلامیّه. )
. 2) سوره یونس، آیه 30 )
ص: 110
و آتش جهنم آرامگاه است مر ایشان را.
تنبیه: آیه شریفه آگاهی است شخص عاقل متدین را که مانند بهائم همت خود را برخوردن و آشامیدن مصروف ندارد، بلکه
خوردن را به قصد قوام وجودیه بدن براي عبادت، و خوابیدن را به جهت آسایش و استراحت اعضاء و جوارح براي اقدام به وظایف
صفحه 91 از 314
اطاعت، همچنین تمام فوائد جسمانی و تقویت قواي نفسانی را مقدمه براي تأیید کمالات روحانی و درك فیوضات الهی قرار دهد
که بالمآل از حضیض عالم حیوانیت و سبعیت ترقی نموده به اوج عالم ملکوتیت قدم گذارده انسانی ملکوتی صفات گردد.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 13 ] ... ص : 110
( وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَۀٍ هِیَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْیَتِکَ الَّتِی أَخْرَجَتْکَ أَهْلَکْناهُمْ فَلا ناصِرَ لَهُمْ ( 13
بعد از ذکر احوال فریقین تهدید اهل کفر فرماید:
وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَۀٍ: و چه بسیار اهل شهرها، هِیَ أَشَدُّ قُوَّةً: که مردمان او سختتر بودند از روي توانائی و سطوت و بسطت، مِنْ قَرْیَتِکَ
الَّتِی أَخْرَجَتْکَ: از اهل شهر تو، یعنی مکه که بیرون نمودند تو را از آن، أَهْلَکْناهُمْ: هلاك کردیم اهل آن شهرهاي با قوّت را به
انواع عذاب، فَلا ناصِ رَ لَهُمْ: پس هیچ یاري کننده نبود براي ایشان تا عذاب را از ایشان دفع نماید و در وقت هلاکت به فریاد ایشان
برسد. ابن عباس نقل نموده که پیغمبر صلی اللّه علیه و آله در حینی که از مکه بیرون آمد متوجه مدینه شد، به مکه نظر فرمود
.«1» گفت: تو دوستترین شهرها هستی نزد من، اگر کافران و معاندان مرا بیرون ننمودي هرگز از اینجا بیرون نرفتمی
__________________________________________________
1) تفسیر منهج الصّادقین، ج 8، ص 343 ، چاپ کتابفروشی اسلامیّه. )
ص: 111
[سوره محمد ( 47 ): آیه 14 ] ... ص : 111
( أَ فَمَنْ کانَ عَلی بَیِّنَۀٍ مِنْ رَبِّهِ کَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ ( 14
بعد از آن به جهت تسلیه خاطر پیغمبر و توبیخ کفار فرماید:
أَ فَمَنْ کانَ عَلی بَیِّنَۀٍ: آیا پس کسی که باشد بر حجتی روشن، مِنْ رَبِّهِ: از جانب پروردگار خود که قرآن است و سایر حجج عقلیه
که برهان توحیدند، کَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ: مانند کسی است که آراسته است، یعنی آرایش داده براي او بدي کردار او را از شرك
و سایر معاصی، وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ: و پیروي کردهاند آرزوهاي خود را.
بیان: عدم تساوي دو دسته را به طریق استفهام انکاري بیان فرماید که آیا مساوي هستند کسانی که به حجت و برهان از ایمان
میباشند، یعنی پیغمبر و مؤمنان با کسانی که اعمال شنیعه و افعال قبیحه آنها را شیطان زینت داد و پیروي هواي نفس خود را نمایند
یعنی منافقان و فساق و البته عقل و وجدان و عرف حکم نماید به اینکه این دو هرگز مساوي نخواهند بود نه در دنیا و نه در آخرت
و نه در وجود و نه در عمل، زیرا وجود مؤمنان خیر و اعمال آنها باعث برکت و سعادت و لکن وجود کفار و فساق شر و افعال آنها
موجب نحوست و نکبت باشد، بنابراین در پیشگاه حضرت سبحان نیز مساوي نخواهند بود.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 15 ] ... ص : 111
مَثَلُ الْجَنَّۀِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَ لٍ
( مُصَ  فی وَ لَهُمْ فِیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ کَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِی النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ ( 15
ص: 112
مَثَلُ الْجَنَّۀِ الَّتِی: صفت بهشت و قصه عجیبه آن که، وُعِدَ الْمُتَّقُونَ: وعده داده شدهاند پرهیزکاران از شرك و معاصی و دوري
کنندگان از مناهی، فِیها أَنْهارٌ: که آن نهرهائی است، مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ: از آبی که متغیر نیست، یعنی رنگ و طعم و بوي آن از
صفحه 92 از 314
حالت اصلی و خلقی خود تغییر نیابد برخلاف آب دنیا که متغیر شود به مرور زمان. وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ: و نهرهائی از شیر که، لَمْ یَتَغَیَّرْ
طَعْمُهُ: تغییر نگردد طعم آن، یعنی ترش نگردد به جهت طول مدت برخلاف شیر دنیا. وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ: و نهرهائی از شراب، لَذَّةٍ
لِلشَّارِبِینَ: که لذیذ و خوشگوار است براي آشامندگان و از کراهت رنج و سکر و خمار و صداع مبرا باشد بلکه محض لذت و التذاذ
خالص است. وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُ َ ص  فی: و دیگر در بهشت نهرها از شهد خالص صاف شده از موم و سایر فضلات، یعنی در اصل
خلقت خالص باشد نه آنکه آن را خالص کرده باشند مانند عسل دنیا.
وَ لَهُمْ فِیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ: و براي ایشان است در بهشت از هر میوهها که نفس آرزوي آن نماید به لون صاف و به طعم لذیذ و به
بوي خوش. وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ: و مر ایشان راست با این اشربه و اطعمه لذیذه آمرزش گناهان از پروردگارشان، یعنی حق تعالی
گناهان آنها را بپوشاند و ایشان را به آن معاقب و معاتب نسازد، یا گناهان را از یاد آنها ببرد تا تذکر آن موجب نقص عیش و لذت
ایشان نگردد.
بیان: آیه در مقام استفهام انکاري است، یعنی آیا مؤمن متنعم به این بهشتی که به وصف درنیاید، کَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِی النَّارِ: مانند
کسی است که مخلد باشد در آتش جهنم، وَ سُقُوا ماءً حَمِیماً: و چشانیده شوند و به خورد ایشان دهند آبی در غایت جوشش، فَقَطَّعَ
أَمْعاءَهُمْ: پس پاره پاره کند آن آب از شدت حرارت رودههاي ایشان را. لکن با این حال نمیرند و فانی نشوند زیرا در قیامت مرگ
نخواهد بود. بهشتیان در بهشت متنعم و جهنمیان در جهنم معذب خواهند بود.
ص: 113
بیان: خداي تعالی از راه لطف و مرحمت به بندگان به نوعی دیگر به طریق استفهام انکاري ارشاد فرماید بدین تقریر که: شنوندگان
قرآن مجید و معتقدین به وعد و وعید، آیا کسی که در بهشت متنعم به انواع نعم از اطعمه و اشربه و فاکهه که شمهاي از آن ذکر
شد مانند کسی باشد که در جهنم مبتلا به اقسام عذاب که از جمله آن آب جوشی است که از شدت حرارت تمام امعاء و احشاء را
پاره پاره کند و البته شخص عاقل حکم نماید که این دو هرگز مساوي نخواهند بود.
بنابراین متدین را ایجاب نماید که دار نعیم را بر دار جحیم اختیار نماید.
هرگاه حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله در خطبه، منافقان را عیب نمودي، از مسجد بیرون آمده بر طریق استهزاء از :« شأن نزول »
علماي صحابه پرسیدي که این مرد در این ساعت چه میگفت حق تعالی از حال آنها اخبار فرمود:
[سوره محمد ( 47 ): آیه 16 ] ... ص : 113
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّی إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا
( أَهْواءَهُمْ ( 16
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ: و بعضی از منافقین کسانیند که گوش فرا میدارند بسوي تو، یعنی به خطبه تو در روز جمعه و غیر آن،
حَ تَّی إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ: تا زمانی که بیرون روند از نزد تو، قالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ: گویند مر آنان را که داده شدهاند علم
شریعت و فهم و فطانت، یعنی کسانی که به توفیق الهی علم توحید و نبوت و معارف دارا شدند از صحابه اخیار مانند عبد الله بن
مسعود و امثال او. ابن عباس گوید: من هم از کسانی هستم که منافقان میپرسیدند: پیغمبر در این وقت چه گفت و فایده آن را
.«1» درنیافتیم
__________________________________________________
1) تفسیر منهج الصّادقین، ج 8، ص 345 ، چاپ کتابفروشی اسلامیّه. )
ص: 114
صفحه 93 از 314
اصبغ بن نباته از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام روایت نموده که فرمود: ما همیشه نزدیک پیغمبر بودیم تا از وحی به ما اخبار
میفرمود، ما آن را خوب در گوش خود نگاه میداشتیم و چون از نزد حضرت میآمدیم منافقان به جهت اعلان به عدم توجه و
.«1» ( شنیدن وحی و استهانت آن میگفتند (ماذا قال انفا
أُولئِکَ الَّذِینَ: آن گروه آنانند که به جهت فرط عناد و انکار، طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ: مهر نهاد خدا بر دلهاي آنان بسوء اختیار ایشان
کفر را، وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ: و پیروي کردند هواها و آرزوهاي نفس خود را، و بدین سبب تهاون کنند به کلام سید انبیاء.
تبصره: این مطلب مبرهن شده که حق تعالی منزه از فعل قبیح و مبرا از نقص و عیب باشد، بنابراین اسناد طبع به خدا بر سبیل مجاز
است به جهت مبالغه و تأکید و معنی آیه به یکی از وجوه مأول شود: 1- آنکه وضع علامت نفاق و شک نموده در قلوب آنان تا به
آن علامت ملائکه علم به نفاق آنها پیدا نموده ایشان را لعنت کنند. 2- اعراض از حق چون راسخ شده در قلوب آنان به سبب فرط
عناد و انکار، پس گوئیا این حالت از صفات طبعی ایشان است که مجبولند بر آن. 3- تمثیل حال آنهاست به بهائم، چنانچه قلوب
بهائم خالی از ادراك و فهم باشد همچنین این جماعت هم عدم تعقل ثمره قلب از ایشان منتفی و بسوء اختیار طبع گردیده.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 17 ] ... ص : 114
( وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُديً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ ( 17
وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا: و آنانکه قبول کردند هدایت و ایمان را، زادَهُمْ هُديً:
زیاد نماید خدا، یا قول پیغمبر، یا قرائت قرآن بصیرت و یقین که مستلزم هدایتند،
__________________________________________________
1) مجمع البیان ( 1403 ق- قم) ج 5 ص 102 . (نقل به مضمون همراه با توضیحات) )
ص: 115
وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ: و عطا فرماید ایشان را پرهیزکاري، یا توفیق میدهد ایشان را در تقوي، یا مبین میسازد براي ایشان آنچه به آن
پرهیزکاري حاصل آید.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 18 ] ... ص : 115
( فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَۀَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَۀً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ ( 18
فَهَلْ یَنْظُرُونَ: پس انتظار نمیکشند منافقان، إِلَّا السَّاعَۀَ: مگر قیامت را، أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَۀً: اینکه بیاید ایشان را ناگهانی، فَقَدْ جاءَ
أَشْراطُها: پس بتحقیق آمد و ظاهر شد علامات آن مانند بعثت پیغمبر آخر الزمان صلّی اللّه علیه و آله و شق القمر و نزول کتاب
آخرین که قرآن است.
و در حدیث وارد شده که حضرت فرمود: من و قیامت مانند این دو انگشتیم که متصلاند بهم، و اشاره به دو انگشت مبارك نمود
.«1»
تفسیر برهان- ابن عباس روایت نموده که حج نمودیم با رسول خدا صلی اللّه علیه و آله حجۀ الوداع، پس حضرت گرفت حلقه
درب خانه کعبه را فرمود: آیا خبر دهم شما را به علامات قیامت؟ گفتند: بلی. فرمود: از اشراط ساعت: ضایع کردن نماز، و پیروي
شهوات، و میل به هواها، و تعظیم صاحبان مال، و تبدیل دین به دنیا، پس در این زمان آب شود قلب مؤمن در جوفش چنانچه آب
شود نمک در آب از آنچه بینداز منکرات و توانائی ندارد تغییر آن را.
سلمان گفت: و اینها میشود؟
صفحه 94 از 314
حضرت فرمود: بلی قسم به آن ذاتی که جان من در تحت قدرت او است.
اي سلمان، نزد این حال است امیران جائر، و وزراي فاسق، و عرفاي ظالم، و امناي خائن.
__________________________________________________
[...] . 1) مجمع البیان ج 5 ص 102 )
ص: 116
سلمان گفت: و بدرستی که اینها میشود؟
حضرت فرمود: بلی سوگند به آن ذاتی که جان من بدست او است. اي سلمان، بدرستی که نزد این حال منکر معروف و معروف
منکر شود، و امین گردد خائن و خائن امین گردد، و تصدیق شود دروغگو و تکذیب شود راستگو.
سلمان گفت: اینها واقع شود؟
فرمود: بلی سوگند به آن ذاتی که جان من بدست او است. پس در این زمان میباشد امیر شدن زنان، و مشورت کنیزان، و نشستن
بچهها بر منبرها، و میباشد دروغ امر با ظرافت، و زکات غرامت، و جفا کند مرد به والدین خود، و تبري از دوست خود، و طالع
شود ستاره دنبالهدار.
سلمان گفت: اینها واقع شود یا رسول الله؟
فرمود: بلی سوگند به ذاتی که جان من درید قدرت او است. اي سلمان در این زمان شریک شوند زنان با مردان در تجارت (تا
آنکه فرماید) نزد این حال اکتفا کنند مردان به مردان و زنان به زنان (در اعمال شهوت) و حسادت ورزند به بچهها، و شبیه شوند
مردان به زنان و زنان به مردان، و زنان سوار زین شوند، پس بر ایشان است از امت من لعنت خدا.
سلمان گوید: اینها شدنی است؟
و ،«1» نزد این حال ظاهر شود زنان مغنیه و آلات و معازف « تا که فرماید » فرمود: بلی به ذاتی که جان من در تحت قدرت اوست
با » میباشد جماعتی که قرآن تعلم کنند براي غیر خدا، پس فراگیرند قرآن را مزامیر « تا که فرماید » حکومت یابند شرار امت من
« تا آخر حدیث » و فقه یاد گیرند براي غیر خدا، و بسیار شود اولاد زنا و غنا نمایند به قرآن « آلت مزمار بخوانند مانند رادیو و غیره
فَأَنَّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ: پس از کجا باشد مر ایشان را چون بیاید «2» « اینست معنی فقد جاء اشراطها »
__________________________________________________
1) معازف: جمع معزف و معزفه آلات موسیقی. )
2) تفسیر برهان، ج 4، ص 183 و 184 ، روایت 1، چاپ دار الکتب العلمیّه قم. )
ص: 117
قیامت، ایشان را پند گرفتن ایشان و توبه و انابه نمودن، یعنی در وقت وقوع قیامت تذکر و اتعاظ به ایشان فایده نرساند به جهت
انقطاع تکلیف در آن زمان، پس چگونه در آن ساعت فوز و نجات باشد.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 19 ] ... ص : 117
( فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْواکُمْ ( 19
و چون سعادت مؤمنان و شقاوت مشرکان و منافقان معلوم شد، فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ: پس بدان یعنی ثابت قدم باش به آنکه نیست
خدائی قابل ستایش و پرستش مگر ذات یگانه خدائی که مستجمع تمام صفات کمالیه و منزه از کلیه نقایص است. بعضی گفتهاند
چون عالمی را گویند (اعلم) مراد آنکه یاد کن آنچه دانستهاي. نزد بعضی این کلام اخبار است به موت حضرت و مراد آنکه بدان
صفحه 95 از 314
اي پیغمبر، زندهاي که هرگز موت نپذیرد خدائی است که احديّ الذات و واحديّ الصفات است. نزد بعضی حضرت به جهت اذیت
قوم تنگدل بود، حق تعالی امر فرمود که هیچکس نیست که کاشف غم و اذیت و دافع همّ و محنت باشد مگر خداي یگانه، وَ
اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ: و طلب آمرزش نما براي گناهان خود با وجود کمال عصمت تو، تا آن سبب شکست نفس تو و باعث تأسی امت به
تو باشد. وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ: و استغفار نما براي مردان مؤمن و زنان مؤمنه تا حق تعالی از خطایاي آنها درگذرد و به رحمت
واسعه عفو فرماید.
تنبیه: در آیه شریفه چند مطلب است:
مطلب 1- آنکه به برهان ثابت گردیده که حضرت پیغمبر، معصوم از جمیع گناهان و خطا و سهو و نسیان از اول عمر تا آخر
میباشد، بنابراین آیه به یکی از وجوه تفسیر میشود:
ص: 118
-1 شیخ طوسی رحمه الله در تبیان فرموده: (استغفر) در این مقام به معنی (استعصم) است، پس معنی آنکه طلب عصمت نما تا خدا
.«1» ترا از گناهان نگاهدارد
-2 مراد استغفار انقطاع پیغمبر باشد از ما سوي به حضرت احدیت، یعنی از غیر منقطع و بالکلیه متوجه درگاه ما شو.
-3 آنکه خطاب به حضرت و مراد امت باشند و فایده خطاب آن به پیغمبر، اقتداي امت است به آن سرور، یعنی اي امت مرحومه
بوسیله دلایل عقلیه عالم شوید به توحید و استغفار نمائید براي خود و براي جمیع مؤمنین و مؤمنات.
مطلب 2- استغفار براي مؤمنین و مؤمنات- نزد بعضی از علما آنکه حق تعالی پیغمبر خود را امر به استغفار امت فرموده و خلاف امر
الهی از آن حضرت متصور نیست، پس طلب آمرزش امت نموده باشد و این اکرامی است از خدا در شأن این امت عالی همت چه
حضرت منان، سید عالمیان را به استغفار گناهان ایشان امر فرموده و حق تعالی از آن کریمتر است که حبیب خود را فرماید که از
من چیزي طلب نما و چون بطلبد به او عطا نکند پس معلوم میشود که امت را دولت آمرزش متحقق است، اگر قدردانی نمایند و
خود را از این فیض عظمی محروم نسازند. یا خطاب متوجه به افراد امت باشد که استغفار نما براي مؤمنین و مؤمنات.
مطلب سوم- بیان کلمه توحید و استغفار- احادیث بسیار در این دو کلمه شریفه وارد شده:
-1 در کافی- از حضرت صادق علیه السّلام فرمود رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله. استغفار و قول لا اله الا اللّه بهترین عبادت است،
.«2» ( فرمود خداي عزیز جبار: (فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ
__________________________________________________
1) تفسیر منهج الصّادقین چ اسلامیه، ج 8، ص 347 به نقل از تبیان. )
2) اصول کافی، ج 2، کتاب الدّعاء، باب الاستغفار، ص 505 ، روایت 6، چاپ چهارم 1401 بیروت. )
ص: 119
-2 بحار، از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله: افضل العبادة قول لا اله الا اللّه و لا حول و لا قوة الا باللّه و خیر الدعاء الاستغفار ثم
تلا النبیّ فاعلم انّه لا اله الّا اللّه و استغفر لذنبک. فرمود: افضل عبادت گفتن (لا اله الا اللّه و لا حول و لا قوة الا بالله) و بهترین دعا
«1» (... استغفار است. بعد حضرت تلاوت فرمود آیه (فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ
-3 ثواب الاعمال از حضرت صادق علیه السّلام: قال من قال لا اله الا اللّه مخلصا دخل الجنۀ و اخلاصه ان یحجزه لا اله الا اللّه عما
حرم اللّه عز و جل. فرمود: هر که بگوید لا اله الا اللّه از روي اخلاص، داخل شود بهشت را. و اخلاص آن این است که منع نماید او
.«2» را این کلمه شریفه از آنچه حرام فرموده خداوند عز و جل
-4 در خصال- ابن بابویه رحمه الله از حضرت صادق علیه السّلام: فرمود رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله: چهار صفت هر که دارا
صفحه 96 از 314
باشد میباشد در نور خداي اعظم: 1- هر که باشد عصمت امر او شهادت لا اله الا اللّه و بدرستی که من رسول خدا هستم. 2- و هر
که زمانی که برسد او را مصیبتی گوید (انا للّه و انا الیه راجعون). 3- و هر که هرگاه برسد او را خیري بگوید (الحمد للّه رب
.«3» ( العالمین). 4- و هر که برسد او را گناهی بگوید (استغفر اللّه و اتوب الیه
تتمه: دستور تأدیبی و اخلاقی را اشاره فرماید که در دعا و طلب آمرزش، مؤمنین و مؤمنات را داخل نماید که اللهم اغفر للمؤمنین و
للمؤمنات و استغفاري که مکفر گناهان و منتج مغفرت است، فرع ندامت بر گناهان گذشته و عزم بر ترك در آینده باشد، و لذا
حضرت رضا علیه السّلام فرماید: المستغفر من ذنب و هو یفعله کالمستهزء بربّه. کسی که استغفار کننده باشد با وجود اشتغال او بر
.«4» گناه، مانند کسی است که استهزا نماید به پروردگار خود
__________________________________________________
1) بحار الانوار ج 93 ص 280 روایت 19 بنقل از محاسن. )
2) ثواب الاعمال، ص 19 ، چاپ مکتبۀ الصّدوق. )
.( 3) خصال شیخ صدوق، ج 1 ص 222 (باب الاربعۀ روایت 49 )
4) بحار الانوار ج 93 ص 282 ذیل روایت 23 بنقل از جامع الاخبار (مضمون حدیث). )
ص: 120
وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ: و خداي تعالی میداند جاي گردیدن و انصراف شما را در دنیا به سبب معایش و متاجر. وَ مَثْواکُمْ: و آرامگاه
شما را در آخرت از بهشت و جهنم، پس از خدائی که عالم است به احوال دنیوي و اخروي شما بترسید و از گناهان گذشته استغفار
نموده بر آخرت خود مهیا باشید، یا خدا میداند متقلب شما را در اصلاب پدران و ارحام مادران و آرامگاه شما در قبور.
حاصل آنکه خداي تعالی بر احوال شما عالم است و هیچ چیزي از آن بر او مخفی نیست، پس سزاوار آنکه از ذات یگانه او بترسید
و استرحام و استغفار نمائید.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 20 ] ... ص : 120
وَ یَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَ ۀٌ وَ ذُکِرَ فِیهَا الْقِتالُ رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ
( الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلی لَهُمْ ( 20
بعد از آن تشویق مؤمنان بر جهاد، کراهت اهل نفاق را بیان فرماید:
وَ یَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا: و گویند آنانکه ایمان آوردهاند از حرص به جهاد، لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ: چرا نازل نشود سورهاي در باب قتال و
جهاد با کفار، فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَ ۀٌ: پس چون نازل شود سورهاي از قرآن که محکم و متین باشد، یعنی صریحا دلالت کند بر
جهاد یا محکمیت به اعتبار نسخ نشدن آن تا روز قیامت، وَ ذُکِرَ فِیهَا الْقِتالُ: و ذکر کرده شود در آن امر به مقاتله و مجاهده، رَأَیْتَ
الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ: بینی تو آنان را که در دلهاي ایشان، مَرَضٌ:
بیماري شک و نفاق یا سستی در کار دین، یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ: نگاه میکنند بسوي تو، نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ: مانند نگاه کردن کسی [که
وارد شده باشد بر او بیهوشی، مِنَ الْمَوْتِ: از غم و اندوه مرگ، یعنی به جهت خیانت و مخافت پریشان و
ص: 121
غمگین شوند و مبهوت و متحیر گردند مانند نظر کردن کسی که در سکرات موت و غرقاب فوت گرفتار باشد، فَأَوْلی لَهُمْ: پس
عذاب و عقاب مر ایشان راست.
صفحه 97 از 314
[سوره محمد ( 47 ): آیه 21 ] ... ص : 121
( طاعَۀٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ ( 21
طاعَۀٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ: پس چون جزم شد حکم جهاد و لازم گشت امر قتال، یعنی مآل کار بجائی رسید که بر این عزم
جزم کنند، فَلَوْ صَ دَقُوا اللَّهَ: پس این هنگام اگر راست گفتی با خدا در آنچه اظهار آن میکردند از امتثال امر الهی در امر جهاد و
اظهار تشویق بر قتال، لَکانَ خَیْراً لَهُمْ: هر آیه خیر بود مر ایشان را در دین و دنیا از نفاق ایشان، یعنی چون عازم شدند مأمورین به امر
قتال از اهل ایمان، منافقان از قول خود برگشتند و وعدهاي که میدادند در اقدام به جهاد شکستند و با زنان در خانهها نشستند.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 22 ] ... ص : 121
( فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ ( 22
پس بر سبیل التفات از غیبت به خطاب فرماید:
فَهَلْ عَسَ یْتُمْ: پس آیا متوقع است از شما اي منافقین، إِنْ تَوَلَّیْتُمْ: که اگر متولی امور مردمان شوید و حاکم ایشان گردید، أَنْ تُفْسِدُوا
فِی الْأَرْضِ: اینکه فساد کنید و تباهی جوئید در زمین به سبب گرفتن رشوه و ریختن خون و تعدي از امر الهی و غیر آن، وَ تُقَطِّعُوا
أَرْحامَکُمْ: و ببرید از خویشان (استفهام تقریري است)، یعنی البته از شما میآید که چون منصب امارت و حکومت یابید، به سبب
تکبر و کثرت جاه و جلال در زمین فساد کنید و قطع ارحام نمائید چنانکه در زمان جاهلیت میکردید. یا از شما بعید نیست که از
دین اسلام برگردید و
ص: 122
طریقه جاهلیت پیش گیرید که آن افساد و ریختن خون ناحق و قطع رحم و غارت اهل اسلام باشد. ثعلبی، در تفسیر خود نقل نموده
که این آیه نازل شده در حق بنو امیه و بنی مغیره.
بیان: چون علم حق سبحانه بر احوال ماضی و مستقبل جمیع بندگان نافی است توقع را، پس مراد از این کلام آنست که منافقان به
جهت ضعف اسلام و سستی ایمان و حرص بر زندگانی دنیا بر وجهی هستند که اگر کسی معرفت بر حال ایشان پیدا کند از آنها
توقع این نوع افعال داشته باشد و به اینکلام آنها را مخاطب سازد.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 23 ] ... ص : 122
( أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمی أَبْصارَهُمْ ( 23
أُولئِکَ الَّذِینَ: آن گروه مفسده و یاغی کسانیند که، لَعَنَهُمُ اللَّهُ: رانده است و دور کرده ایشان را خدا از رحمت واسعه خود،
فَأَصَ مَّهُمْ: پس کر گردانیده ایشان را، وَ أَعْمی أَبْصارَهُمْ: و کور ساخت دیدههاي ایشان را از روي تخلیه و خذلان، یعنی ایشان را به
جهت فرط عناد و انکار و اعراض به حال خود واگذاشته و نظر الطاف از ایشان باز گرفته بعد از اتمام حجت و سوء اختیار آنان کفر
نمایند و نه راه «1» را، بدین سبب از استماع کلام حق مانند کر و از دیدن آیات حق مانند کور باشند، پس نه سخن صواب را اصغاء
حق را منظور نظر میدارند. یا حق تعالی در آخرت ایشان را راه بهشت نخواهد نمود و بمنزله کسی خواهند بود که در دنیا کر و
کور بوده باشند و اصلا او را به راه راست نتواند داشت.
__________________________________________________
1) اصغاء: گوش دادن، شنیدن. )
صفحه 98 از 314
ص: 123
[سوره محمد ( 47 ): آیه 24 ] ... ص : 123
( أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها ( 24
أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ: (استفهام توبیخی است) آیا پس چرا تفکر نمیکنند در قرآن، و مواعظ و زواجر آن را به سمع قبول نمیشنوند
و به دیده اعتبار نظر نمیکنند تا به طریق هدایت معرفت یافته از گمراهی نجات یابند.
أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها: نه آنست که ایشان در احکام قرآن تدبر نمایند، بلکه بر دلهاي ایشان است قفلهاي آن که ختم و طبع است و
بدین سبب موعظه و تذکر به آیات را توجه نکنند تا متذکر و متعظ شوند و مهتدي گردند و ابواب فوز و نجات براي آنها حاصل
شود.
تحقیق: قلب اطلاق شود بر دو معنی:
-1 گوشت صنوبري الشکل واقع در طرف چپ سینه که مجوف و باطنش خون سیاه و منبع روح حیوانی است، این قلب موجود در
بهائم بلکه در میت هم موجود است.
-2 لطیفه ربانیه روحانیه از عالم قدس خداي تعالی در آن ودیعه نهاده و تعلقی به این قلب جسمانی دارد و از آن تعبیر به قلب و
نفس و روح و انسان میشود، و او است مدرك و عالم و عارف و مخاطب و معاتب و مطالب و ما به الامتیاز انسان و حیوان و محل
علم و دانش و تفهم و تعقل و تدبر است، مانند آئینه شفاف و صاف و خالی از کدرات باشد به سبب تقابل نور ایمان و هدایت منور
گردیده آثار ایمانی و خیر از او ظاهر شود، همچنین بواسطه تقابل ظلمت کفر و ضلالت متراکم مانع از تجلی نور هدایت در آن
شده آثار گمراهی و شر از او صادر گردد چنانچه بحجج الهیه متنبه نشود، لا یزال تاریکی زائد تا به مرتبهاي که سیاه شده، در این
حال کور و کر گردد از ادراك حق و صلاح دین، و سستی نماید به امر آخرت و بزرگ شمارد دنیا را در نتیجه مواعظ و مذکرات
در او تأثیر ننموده لا جرم به گمراهی و کفر باقی باشد به سوء اختیار خود، و از آن تعبیر بختم و طبع و قفل شود لذا حضرت رسالت
صلّی اللّه علیه و آله فرماید:
ص: 124
یعنی قلب مؤمن صاف در آن چراغ نور ایمانی میدرخشد، قلب .«1» قلب المؤمن اجرد فیه سراج یزهر و قلب الکافر اسود منکوس
کافر سیاه و منکوس باشد.
یهود، صفات حضرت خاتم صلّی اللّه علیه و آله را در تورات خوانده و صحت نبوت او را دانسته و آن را بسیار :« شأن نزول »
میگفتند و از ظهور او خبر میدادند، چون آن حضرت مبعوث و به مدینه تشریف آورد، از او برگشتند و منکر صفات آن حضرت
شدند آیه شریفه نازل شد:
[سوره محمد ( 47 ): آیه 25 ] ... ص : 124
( إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلی أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَي الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلی لَهُمْ ( 25
إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا: بدرستی که آنانکه برگشتند، عَلی أَدْبارِهِمْ: بر پشتهاي خود، یعنی مرتد و کافر شدند و از صفات پیغمبر که به آن
اخبار میدادند برگشتند و منکر شدند، مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ: بعد از آنکه روشن شده بود، لَهُمُ الْهُدَي: مر ایشان را هدایتی از نبوت آن
حضرت که آن صفات او و دلایل واضحه و معجزات لایحه است که دلالت صریح دارند بر نبوت، الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ: شیطان
بیاراست براي آنها و در نظر ایشان نیکو و آسان گردانید طریق انکار و عناد، یا آنها را به آرزوهاي باطله راه نمود، وَ أَمْلی لَهُمْ: و
صفحه 99 از 314
دراز گردانید آرزوهاي آنها را، یا در وهم ایشان انداخت طول عمر یا امنیت و آرزوي باطل از انواع مکاره، یا خداي مهلت داد
ایشان را و تعجیل نفرمود به عقوبت آنان تا در گناه بیفزودند. ابن عباس گفته: این آیه در شأن منافقان است که در اول اظهار اسلام
.«2» کردند و در آخر اظهار کفر نمودند و مرتد شدند
__________________________________________________
( 1) بحار الانوار، ج 70 ص 59 روایت 39 بنقل از اسرار الصلاة و به این مضمون معانی الاخبار ص 395 روایات ( 50 و 51 )
. 2) مجمع البیان ( 1403 ق- قم) ج 5 ص 105 )
ص: 125
تبصره: چون آیات قرآنی عبرت به عموم لفظ است نه خصوص سبب، پس شامل است کسانی را که بعد از آمدن اسلام و مبین
شدن حق به احکام قرآن، به تسویلات شیطانیه و تزویرات ابالسه انسیه گمراه شوند و از طریق اسلام و قرآن مرتد گردند و
مسلکهاي جدیده و مذهبهاي مختلفه به اغواي شیادان و دزدان دین اختراع و پیروي نمایند، هر آینه در دنیا از صراط مستقیم
منحرف و در آخرت به عذاب الیم گرفتار شوند.
تتمه: در کافی- به اسناد خود از حضرت صادق علیه السّلام در این آیه فرماید:
«1» . إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلی أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَي، فلان فلان ارتدوا عن الایمان فی ترك ولایۀ امیر المؤمنین علیه السّلام
[سوره محمد ( 47 ): آیه 26 ] ... ص : 125
( ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِینَ کَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِیعُکُمْ فِی بَعْضِ الْأَمْرِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ ( 26
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا: این تسویل و امهال به سبب آنست که یهودان با منافقان گفتند، لِلَّذِینَ کَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ: مر آنان را که کراهت
داشتند آنچه را نازل فرموده است خدا از قرآن و احکام اسلام. از حضرت باقر علیه السّلام مروي است که ایشان بنو امیهاند کراهت
در پنهانی با یکدیگر میگفتند، سَنُطِیعُکُمْ فِی .«2» داشتند آیاتی را که در شأن ولایت امیر المؤمنین علی علیه السّلام نازل میشد
بَعْضِ الْأَمْرِ: زود باشد که اطاعت شما کنیم در بعضی از کارها که آن امداد ماست شما را در محاربه با پیغمبر، یا در معاونت بر
عداوت و
__________________________________________________
1) اصول الکافی (چ هشتم 1388 ق) ج 1، ص 420 روایت 43 و فیه: فلان و فلان و فلان. )
2) تفسیر برهان، ج 4 ص 187 روایت 5 بنقل از طبرسی. )
ص: 126
دشمنی اهل بیت، وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ: و خداي میداند اسرار و نهانی ایشان را و آن را بر آنها افشا و اظهار مینماید و مخذول و
منکوب فرماید.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 27 ] ... ص : 126
( فَکَیْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِکَۀُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ ( 27
فَکَیْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِکَ ۀُ: پس چگونه نباشد حال ایشان و چه حیله دارند زمانی را که متوفی سازند ایشان را ملائکه و قبض روح
آنها کنند، یَضْ رِبُونَ وُجُوهَهُمْ: میزنند رویهاي ایشان را مقامع آتش به جهت روي گردانیدن از حق، وَ أَدْبارَهُمْ: بر پشتهاي ایشان به
سبب پشت کردن از حق.
صفحه 100 از 314
.«1» ابن عباس نقل نموده: هیچکس بر معصیتی نمیرد مگر که ملائکه مقامع را بر روي و پشت ایشان زنند
ابو سعید خدري از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله روایت نموده در وصف عمود آهنین: و لو وضعوا مقمع من حدید فی
الارض ثمّ اجتمع علیه الثّقلان ما اقلوه من الارض، که: اگر بگذارند عمود آهنین را در زمین، پس جمع شوند جن و انس بر آن
.«2» تکان ندهند آن را از زمین
[سوره محمد ( 47 ): آیه 28 ] ... ص : 126
( ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ کَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ ( 28
پس بیان جهت ضرب را فرماید:
ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا: این قبض ارواح به این صفت به سبب آنست که ایشان
__________________________________________________
[...] . 1) منهج الصادقین (چ سوم- تهران) ج 8 ص 352 )
2) مجمع البیان ( 1403 ق- قم) ج 4 ص 78 ذیل آیه 21 از سوره حج. )
ص: 127
پیروي کردند، ما أَسْخَطَ اللَّهَ: آن چیزي را که به غضب آورد خداي تعالی را، یعنی موجب غضب و عقوبت او شدند چون کتمان
صفات پیغمبر و معاونت منافقان و مشرکان نمودند. وَ کَرِهُوا رِضْوانَهُ: و به سبب آنکه کراهت داشتند و نخواستند خشنودي خداي
را، یعنی عملی را که سبب رضاي او باشد مانند اظهار صفات حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و اقرار به آن حضرت و
فرمانبرداري او و یا محبت اهل بیت، فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ: پس باطل نمود خدا عملهاي ایشان را از نماز و صدقه و غیر آن، زیرا قبول
اعمال و ترتب ثواب بر آن فرع ایمان و آن از ایشان مسلوب است.
تنبیه: ارتکاب محرمات و مناهی، موجب سخط و غضب سبحانی و پیروي و اطاعت اوامر الهی، سبب رضاي الهی است. بنابراین آیه
اشعار دارد به آنکه کسانی که کراهت داشته باشند رضوان خدا را و پیروي کنند سخط ربانی را، هر آینه اعمال خیریه آنها حبط
گردد و شآمت سوء افعال خود را نائل شوند.
تتمه: تفسیر برهان- روایت نموده از جابر بن یزید که سؤال نمودم حضرت باقر علیه السّلام را از آیه (ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ
...) فرمود: کراهت داشتند علی علیه السّلام را و حال آنکه علی علیه السّلام رضاي خدا و رضاي رسول خدا بود. امر فرمود خدا به
ولایت او روز بدر و حنین و به بطن نخله و روز ترویه، و نازل فرمود بیست و دو آیه در حجهاي که منع کردند رسول خدا را از
.«1» مسجد الحرام و جحفه و نجم
[سوره محمد ( 47 ): آیه 29 ] ... ص : 127
( أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ ( 29
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ: (نه چنان است که خدا کاشف اسرار منافقان نباشد) بلکه پنداشتند آنانکه، فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ: در دلهاي آنها مرض
نفاق است،
__________________________________________________
. 1) برهان، ج 4 ص 187 روایت 6 )
ص: 128
صفحه 101 از 314
أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْ غانَهُمْ: اینکه هرگز بیرون نیاورد و ظاهر نسازد کینههاي ایشان را که نسبت به پیغمبر و مؤمنان داشتند و آن را بر
ایشان مطلع نگرداند.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 30 ] ... ص : 128
( وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ ( 30
وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ: و اگر خواهیم هر آینه بنمائیم به تو ایشان را، یعنی علامات و نشانهها پیدا کنیم بر ایشان، فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ:
پس هر آینه بشناسی ایشان را به علامتی که از ایشان دیده شود، وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ: و البته بشناسی ایشان را در گردانیدن
سخن از صواب که آن تعریض و توریه است.
در مناقب- ابن المغازلی شافعی از ابو سعید خدري: خطاي گفتار که مظهر نفاق منافقان است، اظهار بغض و عداوت ایشان است
.«1» نسبت به حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام
-2 جابر بن عبد اللّه انصاري روایت نموده: کنّا نعرف المنافقین علی عهد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله ببغضهم علیّ بن أبی طالب
بودیم ما که میشناختیم زمان پیغمبر خدا منافقان را به دشمنی ایشان با علی بن ابی طالب علیه السّلام. .«2» علیه السّلام
-3 از عبادة بن صامت روایت است که: (کنا نبلوا اولاد نابحب علی بن أبی طالب علیه السّلام فاذا راینا احدهم لا یحبه علمنا انه لغیر
یعنی بودیم ما میآزمودیم فرزندان خود را به دوستی علی ابن ابی طالب علیه السّلام، و چون :«3» ( رشده
__________________________________________________
. 1) شواهد التنزیل حاکم حسکانی، ج 2 ص 179 ، و مناقب ابن مغازلی (اسلامیه 1394 ق) ص 315 ، شماره 359 )
2) مجمع البیان (چ 1403 ق- قم) ج 5 ص 106 . و در قرب الاسناد ص 14 نیز نقل شده: ما کنّا نعرف المنافقین فی زمان رسول اللّه )
صلّی اللّه علیه و آله الّا ببغضهم علیّا علیه السّلام.
3) مجمع البیان (چ 1403 ق- قم) ج 5 ص 106 . و در قرب الاسناد ص 14 نیز نقل شده: ما کنّا نعرف المنافقین فی زمان رسول اللّه )
صلّی اللّه علیه و آله الّا ببغضهم علیّا علیه السّلام.
ص: 129
میدیدیم یکی از ایشان دوست نمیداشت او را، میدانستیم که او بر غیر رشد است، یعنی حلال زاده نیست.
و مصدق قول مذکور است اینکه حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله فرمود: یا علیّ ما یحبّک الّا مؤمن تقیّ و ما یبغضک الّا منافق
یا علی دوست ندارد تو را مگر مؤمن پرهیزکار، و دشمن ندارد تو را مگر منافق شقی. :«1» شقیّ
از انس بن مالک منقول است که بعضی غزوات نه نفر از منافقان شبی خواب رفتند، صبح که برخاستند بر پیشانی هر کدام نوشته
.«2» بود هذا منافق، و به این نشانه آنها را شناختند
.«3» در کشاف از انس نقل نموده که بعد از نزول این آیه هیچ منافقی نبود مگر آنکه حضرت او را به سیما و لحن قول شناختی
وَ اللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ: و خدا میداند کردارهاي ظاهر و باطن شما را، و همه را فراخور خود جزا و سزا خواهد داد.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 31 ] ... ص : 129
( وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصَّابِرِینَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَکُمْ ( 31
و لیبلونّکم: و هر آینه البته البته آزمایش نماید خدا شما را، یعنی معامله آزمایش کنندگان با شما نماید در امر جهاد و سایر تکالیف
شاقه، حتّی یعلم المجاهدین منکم: تا بداند خدا جهاد کنندگان شما را، یعنی تعلق یابد علم الهی به معلوم که عمل بندگان باشد، وَ
صفحه 102 از 314
الصَّابِرِینَ: و صبر کنندگان بر مشقت جهاد، یعنی تا ممیز سازد مجاهدان و صابران را از غیر ایشان و بر آن ثواب عطا
__________________________________________________
8 روایت همراه با مدارك آن از شیعه و سنی). ) 195 - 1) مناقب ابن مغازلی (چ اسلامیه 1394 ق) ص 190 )
. 2) منهج الصادقین (چ سوم، تهران) ج 8 ص 353 . و نیز کشاف زمخشري ج 3 ص 459 )
. 3) کشاف (چ مصر 1354 ق) ج 3 ص 459 )
ص: 130
فرماید، یا تا ظاهر سازد بر خلقان که مجاهدان و صابران کدامند. نزد بعضی معنی آنکه (یعلم اولیائنا المجاهدین) یعنی تا بدانند
دوستان ما مجاهدان را (بنابراین اضافه علم بخود به جهت تعظیم و تشریف اولیاء باشد).
و یبلو اخبارکم: و بیازماید خبرهاي شما را، یعنی تا معامله آزمایندگان کند با شما در آن چیزهائی که به آن خبر میدهید از آن و
حکایت میکنید از اعمال خوب و بد، یا چیزهائی که صادر میشود در باب ایمان و دوستی با مؤمنان تا صدق و کذب همه آشکارا
شود.
تذکره: به قرائت حفص، در این افعال ثلاثه به نون قرائت شده که صیغه متکلم باشد، یعنی ما امتحان کنیم ایشان را تا بدانیم
.«1» مجاهدان و صابران را و بیازمائیم خبرهاي ایشان را. قرائت اول مروي از حضرت باقر علیه السّلام است
تنبیه: این مطلب محقق است که ذات سبحانی عالم به تمام مخلوقات و افعال بندگان از ظاهر و باطن و کلی و جزئی میباشد، و علم
الهی قبل از خلقت و بعد از خلقت مساوي و تغییر و تبدیلی نخواهد بود، بنابراین آزمایش خداي تعالی بندگان را به سبب تکالیف و
اوامر و نواهی، به جهت امتیاز مؤمن از کافر و مطیع از عاصی و ترتب ثواب و عقاب است، لذا فرمودهاند: (فی الامتحان یکرم الرّجل
اویهان).
در زیر و رو شدن حالها (به سبب عوارضات «2» : و حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرماید: فی تقلّب الاحوال علم جواهر الرّجال
دنیا) دانسته شود جوهره اشخاص: ابراهیم اشعث گوید: هرگاه فضیل عیاض این آیه خواندي گریستی و گفتی (اللهم لا تبلنا فانک
ان بلوتنا فضحتنا و هتکت استارنا و عذبتنا): یعنی خداوندا ما را ابتلا مکن که اگر ما را به ابتلا مبتلا گردانی پرده ما دریده شود و
.«3» رسوا گردیم و به عذاب تو گرفتار شویم
__________________________________________________
. 1) نور الثقلین ج 5 ص 45 . شماره 82 )
. 2) نهج البلاغه فیض الاسلام ص 1183 ، حدیث 208 )
3) منهج الصادقین ج 8 ص 354 . ص 354 . (با اندکی تفاوت) )
ص: 131
[سوره محمد ( 47 ): آیه 32 ] ... ص : 131
( إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدي لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ ( 32
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا: بدرستی که آنانکه کافر شدند به خدا و رسول، وَ صَ دُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ: و بازداشتند و منع نمودند مردم را از راه
خدا که دین اسلام است، وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ: و مخالفت کردند و معاندت نمودند با پیغمبر خدا، مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ:
بعد از آنکه روشن گشته بود و ظاهر شده مر ایشان را، الْهُدي راه راست، یعنی طریق اسلام که در تورات خوانده بودند و از
معجزات بینه و آیات ظاهره آن را دانسته، مراد رؤساي قریش هستند، لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً: هرگز ضرر نتوانند زد خدا را چیزي، یعنی
صفحه 103 از 314
کفر و منع ایشان ضرري به خدا نخواهد رسانید بلکه شر آن بدیشان برگردد، وَ سَیُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ: و زود باشد که باطل گرداند خدا
اعمال آنها را، یعنی ایشان را بر خیرات و مبرات در آخرت ثواب ندهد به جهت نداشتن ایمان یا مکاید ایشان را در باب مخالفت با
پیغمبر مندفع سازد و ایشان را به مقاصد و اغراض خود نرساند بلکه ثمره جهل و مکري که در این باب کنند کشتن و جلاي وطن
خود باشد.
تنبیه: آیه شریفه آگاهی است به آنکه بعد از مبین شدن صراط هدایت و اسلام، کسانی که مخالفت نموده در مقام طرفیت و دشمنی
با فرامین مقدسه قرآن برآیند، به ساحت کبریائی ضرري نرسانند، بلکه نتیجه وبال و نکال به خود آنها برگردد، چنانچه سیر تاریخی
این مطلب را محقّق سازد از اول صدر اسلام تا این زمان چه بسیار اشخاص در مقام مخالفت برآمدند عاقبت به شآمت عملیات خود
گرفتار شدند.
ص: 132
[سوره محمد ( 47 ): آیه 33 ] ... ص : 132
( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ ( 33
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا: اي کسانی که ایمان آوردید به خدا و رسول، أَطِیعُوا اللَّهَ: فرمانبرداري کنید خدا را در آنچه امر و نهی فرماید، وَ
وَ ما یَنْطِقُ » أَطِیعُوا الرَّسُولَ: و فرمانبرداري نمائید پیغمبر را در آنچه فرماید، زیرا امر و نهی او به فرمان خداست و در باره او فرموده
وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ: و باطل نکنید اعمال خود را به سبب ریا و سمعه، یا عجب و نخوت، یا .««1» عَنِ الْهَوي إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی
به منت و اذیت در صدقات نه آنکه مراد احباط طاعات باشد به کبائر چنانکه مذهب اهل احباط است.
تتمه: عطف اطاعت رسول بر اطاعت خدا، دال است بر آنکه اطاعت خدا ملازمه دارد با اطاعت رسول و انفکاك این دو از هم
نشاید.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 34 ] ... ص : 132
( إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ( 34
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا: بدرستی که آنانکه کافر شدند به معتقدات حقه ایمانیه، وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ: و بازداشتند و منع نمودند مردم را از
راه خدا که آن طریق اسلام است، ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ: پس بمردند در حالتی که کافر بودند، فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ: پس هرگز نیامرزد
خدا ایشان را.
بیان: آیه عمومیت دارد نسبت به جمیع کفار در هر عصر و زمان که به حال کفر بمیرند، از آمرزش الهی محرومند به نفی ابدي و
آیات و احادیث بسیار وارد شده که کفار مخلد هستند در عذاب جهنم ابد الاباد.
__________________________________________________
. 1) سوره نجم آیه 3 و 4 )
ص: 133
[سوره محمد ( 47 ): آیه 35 ] ... ص : 133
( فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُمْ ( 35
فَلا تَهِنُوا: پس سست مشوید اي مؤمنان در جهاد و اداي وظایف دینی و اعلاي کلمه حقه، وَ تَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ: و مخوانید کافران را
صفحه 104 از 314
به صلح و آشتی، زیرا طلب صلح مستلزم ضعف و عجز شما است، وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ: و حال آنکه شما برتر و غالبترید و زبردست همه
ایشان. حق تعالی مؤمنان را اخبار و وعده داده که شما غالب و قاهرید بر کفار، وَ اللَّهُ مَعَکُمْ: و خدا با شماست در نصرت و یاري
دادن شما بر دشمنان، وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُمْ: و هرگز ناقص ننماید شما را خدا و ثواب اعمال شما را زیرا او ثواب را زاید بر قدر
اعمال مرحمت فرماید، پس چگونه ثواب اعمال شما را ناقص و منقطع سازد.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 36 ] ... ص : 133
( إِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَ لا یَسْئَلْکُمْ أَمْوالَکُمْ ( 36
بعد از آن به جهت تحریص بر عبادت و تحریص آخرت در تحقیر و پستی دنیا فرماید:
إِنَّمَ ا الْحَیاةُ الدُّنْیا: جز این نیست که زندگانی دنیا، لَعِبٌ وَ لَهْوٌ: بازي است ناپایدار و مشغولی بیاعتبار، و غایت جهل است اختیار
فانی بر باقی. وَ إِنْ تُؤْمِنُوا: و اگر ایمان آرید به خدا و رسول، وَ تَتَّقُوا: و بپرهیزید از معاصی و امور ناشایسته، یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ: عطا
فرماید مزدهاي ایمان و تقوا و سایر اعمال حسنه شما را در آخرت بر وجه اتم و اکمل، وَ لا یَسْئَلْکُمْ أَمْوالَکُمْ: و
ص: 134
نمیخواهد خدا بر اجر دادن شما مالهاي شما را، یا نمیخواهد رسول خدا بر اداي رسالت اموال شما را. نزد بعضی معنی آنکه
نمیخواهد از شما همه اموال شما را بلکه انفاق اندکی از آن را امر فرموده که عشر و نیم عشر است آنهم براي رسیدن شما به فیض
و ثواب آخرتی است.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 37 ] ... ص : 134
( إِنْ یَسْئَلْکُمُوها فَیُحْفِکُمْ تَبْخَلُوا وَ یُخْرِجْ أَضْغانَکُمْ ( 37
إِنْ یَسْئَلْکُمُوها: اگر بخواهد از شما همه مالهاي شما را، فَیُحْفِکُمْ تَبْخَلُوا: پس مبالغه نماید در طلب همه آن، بخل میورزید و آن را
به طیب نفس ندهید، وَ یُخْرِجْ أَضْ غانَکُمْ: و ظاهر سازد خدا به آن خواستن کینههاي شما را، یعنی به سبب آن خواستن کراهت و
سخط به خدا و رسول پیدا کنید، یا بخل شما ظاهر گرداند کینه و عداوت و بغض شما را نسبت به خدا و رسول.
[سوره محمد ( 47 ): آیه 38 ] ... ص : 134
ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَ لُ وَ مَنْ یَبْخَ لْ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِیُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا
( یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ ( 38
ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ: آگاه باشید اي گروه مخاطبان، شما آن کسانی هستید که، تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا: خوانده شدهاید براي آنکه نفقه کنید، فِی
سَبِیلِ اللَّهِ: در راه خدا، یعنی مأمور شدهاید به اینکه زکات مال بدهید و مال خود را در راه دین خدا صرف نمائید، فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَلُ:
پس بعضی از شما کسی است که بخل
ص: 135
میکند به زکات یا نفقه جهاد یا مطلق حقوق، وَ مَنْ یَبْخَلْ: و هر [که بخیلی کند به انفاق در راه خدا، فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ: پس جز
این نیست که بخل نماید از نفس خود، یعنی نفع انفاق را از نفس خود منع میکند، یعنی نفع انفاق که مثوبت عظیمه است از خود
محروم میسازد. نزد بعضی معنی آیه آنست که بخل بخیل از جانب نفس او باشد و نفس اماره او مانع اعطاي او میشود، پس داعی
بخل بخیل نفس او باشد نه غیر آن.
صفحه 105 از 314
در امالی- ابن بابویه رحمه اللّه روایت نموده از حضرت صادق علیه السّلام: قال عجبت لمن یبخل بالدنیا و هی مقبلۀ علیه او یبخل
فرمود: عجب دارم براي کسی که بخل کند به .«1» بها و هی مدبرة عنه فلا الإنفاق مع الاقبال یضره و لا الإمساك مع الادبار ینفعه
دنیا و حال آنکه رو کرده باشد بر او، یا بخل نماید و حال آنکه پشت کرده باشد از او، پس نه انفاق با اقبال ضرر رساند او را و نه
امساك با ادبار نفع بخشد او را.
وَ اللَّهُ الْغَنِیُّ: و خدا بینیاز است از تمامی مخلوقات و از صدقات واجبه و مستحبه شما، وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ: و شما محتاجانید به او از وجود
و بقا و آنچه نزد اوست از غفران گناهان و اعطاي نعم عظیمه و فواید جسیمه و درجات عالیه و مراتب غالیه، پس چرا انفاق
نمیکنید تا در مقابل آن ثواب جزیل را دریابید، چنانچه یکی را به ده و به اضعاف مضاعف. وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا: و اگر روي برگردانید و
تکبر کنید از آنچه مأمور شدهاید از ایمان و انفاق و سایر احکام، یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ: بدل فرماید خدا گروه دیگر را که غیر از شما
باشند، یعنی شما را معدوم کند و جماعتی دیگر را به عوض شما موجود سازد، ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ: پس نباشند آن جماعت مانند
شما بلکه فرمانبردارتر باشند از شما در امتثال امور مذکوره.
بیان: در این جماعت اقوالی است:
1 -
ه
ک
ئ لا م
. __________________________________________________
1) سفینۀ البحار ج 1 (ذیل بخل) ص 60 بنقل از امالی. )
ص: 136
-2 بنی کنده که از قبایل یمن هستند.
-3 انصارند.
-4 ابو درداء این آیه قرائت بعد گفت: ابشروا یا بنی فروح.
-5 مراد عجم و فارس هستند، چنانچه نفس الرحمن- حاجی نوري رضوان اللّه علیه روایت نموده که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله
این آیه تلاوت (وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ...) اصحاب عرض کردند: کیستند اینها که اگر ما پشت کنیم بدل ما شوند و مثل ما
نباشند؟ پس حضرت دست به شانه سلمان زد و فرمود: هذا و قومه و لو کان الدین عند الثریا لتناوله رجال من الفرس. یعنی سلمان و
.«1» قوم او باشند، و اگر دین در ثریا باشد هر آینه برسند آن را مردانی از فارس
زمخشري در ربیع الابرار از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله روایت نموده فرمود: للّه من عباده خیرتان فخیرته من العرب قریش و
یعنی براي خدا از بندگان او دو برگزیدهاند: از عرب، قریش و از عجم، فارس باشد. .«2» من العجم فارس
یعنی اگر .«3» و حضرت صادق علیه السّلام فرماید: لو نزل القران علی العجم ما امنت به العرب و قد نزل علی العرب فامنت به العجم
قرآن نازل شده بود بر عجم، ایمان نمیآوردند به او عرب و بتحقیق نازل شد بر عرب، پس ایمان آوردند به آن عجم.
تنبیه: این احادیث دال است بر فضیلت عجم، لکن نه مطلقا بلکه مشروط است به ایمان و تقوي که سلمان رضوان اللّه علیه معرّف
آنست.
در کتاب اختصاص شیخ مفید رضوان اللّه علیه: بدرستی که سلمان محمدي رضوان الله علیه داخل شد مسجد رسول خدا صلّی اللّه
علیه و آله را روزي، پس تعظیم نمودند او را و مقدم داشتند او را و به صدر مجلس مکان دادند به جهت تجلیل حق او و تعظیم پیر
مردي او و اختصاص او به حضرت پیغمبر، پس داخل
__________________________________________________
[...] . 30 (باب دوم). و نیز مجمع البیان ج 5، ص 108 - 1) نفس الرحمان فی فضائل سلمان، (چ قم) ص 31 )
صفحه 106 از 314
2) همان مدرك ص 31 بنقل از ربیع الابرار زمخشري. )
3) نفس الرحمان (چ قم) ص 30 (باب دوم فضائل العجم) )
ص: 137
شد عمرو نظر نمود و گفت: کیست این عجمی که مصدر واقع شده ما بین عرب؟ پس حضرت بمنبر بالا رفته خطبهاي انشاء نمود:
فقال ان الناس من عهد ادم الی یومنا هذا مثل اسنان المشط لا فضل للعربی علی الاعجمی و لا الاحمر علی الاسود الا بالتقوي سلمان
فرمود: مردم از زمان آدم علیه السّلام تا .«1» بحر لا ینزف و کنز لا ینفد سلمان منا اهل البیت سلسل یمنح الحکمۀ و یؤتی البرهان
زمان ما مانند دندانه شانه هستند (از جهت تساوي) فضیلتی نیست براي عربی بر عجمی و نه سرخ پوست بر سیاه پوست مگر به
تقوي، سلمان دریائی است از علم که خشک نگردد و گنجی است از دانش که تمام نشود، سلمان از ما اهل بیت است، سلسبیلی
است که عطا شده است حکمت و داده شده است برهان.
.«2» تتمه: در مجمع- طبرسی رحمه اللّه از حضرت باقر علیه السّلام قال ان تتولّوا یا معشر العرب یستبدل قوما غیرکم، یعنی الموالی
فرمود: اگر اعراض نمائید اي گروه عرب از ایمان، استبدال نماید خدا گروهی را که غیر شما باشند یعنی محبان و موالیان اهل
البیت.
بتحقیق به خدا قسم که :«3» از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام مروي است که فرمود: قد و اللّه ابدل بهم خیرا منهم الموالی
بدل کرد بدیشان بهترین از ایشان که موالی و شیعیان اهل بیت میباشد.
__________________________________________________
1) الاختصاص (جامعه مدرسین- قم) ص 341 و ظاهرا سلسل نام سلمان است. )
. 2) مجمع البیان، ج 5 ص 108 )
. 3) مجمع البیان، ج 5 ص 108 )
ص: